کند چه نشو و نما دانه زمین گیری


که در گذار ندیده است ابر تصویری

مبرهن است ز شبنم ربایی خورشید


که در بساط فلک نیست دیده سیری

به هر که نیست به حق آشنا، ندارد کار


ندیده ام چو سگ نفس آشنا گیری